تحقیق هنر -5 صفحه
((فایل Word و قابل ویرایش می باشد.))
فایل رایگان است و به راحتی می توانید آن را دانلود کنید.
تحقیق-زندگی نامه نقاش - مارك شاگال
Painter's Life - Mark Chagall
(((( تحقیق های سایت حاصل زحمت محققین سایت می باشد و اینترنتی نیست.))))
مارك شاگال (1887- 1985)
«اسم من مارك است، شخصیتی احساساتی دارم و كیف پولی خالی؛ اما دیگران میگویند با استعداد هستم.»مارك هفتم جولای (17 تیر) سالگرد تولد این مرد با استعداد احساساتی بود. اگر دوشنبه هفته پیش، سری به سایت گوگل میزدید، لوگوی همیشگی آن را در شكلی متفاوت میدیدید كه معمولا به مناسبتهای مختلف تغییر میكند. صدوبیستویكمین سالگرد تولد مارك شاگال موجب شد لوگوی گوگل به شكل نقاشیهای این مرد نقاش دربیاید؛ نقاشی كه 23 سال از مرگ او میگذرد.
شاید مارك شاگال برای افرادی كه چندان با نقاشی آشنا نیستند، هنرمند شناخته شدهای همچون پیكاسو یا ونگوگ نباشد اما به احتمال زیاد این افراد با دیدن آثار شاگال، ارتباط بسیار راحتتری با نقاشیهای او برقرار میكنند. ارتباطی كه برقراری آن با آثار هنرمندانی مانند پیكاسو در بیشتر مواقع بسیار سخت و دشوار است. دلیل آن هم ساده است؛ شاگال با وجود آنكه در دوران جنبشهای هنری پساامپرسیونیستی فعالیت میكرد اما بهطور كامل جذب هیچیك از آنها نشد و سبك كودكانه منحصربه فردی را پیدا كرد كه به مشخصه آثارش تبدیل شد. شاگال در نقاشیهایش از نمادهای مختلفی استفاده میكرد كه شاید هر مخاطبی، ارجاعات آنها را متوجه نشود اما به راحتی میتواند زبان تصویری ساده شاگال را درك كند و در پیچوخمهای فرمالیستی آثار او سردرگم نشود. شاید به همین دلیل باشد كه او را نقاش خیالها و خاطرهها میدانند.شاید مارك شاگال برای افرادی كه چندان با نقاشی آشنا نیستند، هنرمند شناخته شدهای همچون پیكاسو یا ونگوگ نباشد اما به احتمال زیاد این افراد با دیدن آثار شاگال، ارتباط بسیار راحتتری با نقاشیهای او برقرار میكنند. ارتباطی كه برقراری آن با آثار هنرمندانی مانند پیكاسو در بیشتر مواقع بسیار سخت و دشوار است. او تا پایان عمر در آثارش تصاویری را ثبت میكرد كه ریشه در دوران كودكی او، زادگاهش و فرهنگ فولكلور داشتند. زاخاروویچ شاگال هفتم جولای سال 1887 در ویتبسك كه بخشی از بلاروس فعلی است متولد شد. او در خانوادهای با 9 فرزند بزرگ شد كه پدرش ماهیفروش بود. همین نكته بعدها در بسیاری از آثار این نقاش ظاهر شد؛ كارشناسان هنری عقیده دارند ماهیهایی كه از گوشه و كنار تابلوهای شاگال سردرمیآورند و حتی بعضی از اوقات در حال پرواز هستند، خاطرات آن دوران را بازتاب میدهند و برای خود نقاش، یادآور پدرش هستند. آن طور كه از تحلیل نقاشیهای این هنرمند برمیآید، او دوران كودكی خوشی داشت. او یادگیری نقاشی را از سال 1906 زیر نظر یكی از استادان محلی به نام «یهودا پن» آغاز كرد. یك سال بعد به سمت سنپترزبورگ رفت و در آنجا به مدرسهای هنری وارد شد تا به شكل آكادمیك هنر نقاشی را یادبگیرد. از 1907 تا 1910 در این شهر زندگی كرد و زیر نظر سه استاد نقاشی مختلف به فراگیری تكنیكهای گوناگون پرداخت. در آن سالها، افراد یهودی فقط با داشتن مجوز میتوانستند مدت معینی را دراین شهر سر كنند. هر چند شاگال بهدلیل این سختگیریها حتی یكبار به زندان افتاد اما سنپترزبورگ را تا زمانی كه به یك نقاش شناخته شده تبدیل شد، ترك نكرد.
مقصد بعدی این هنرمند، پاریس بود؛ شهری كه قلب تپنده هنر در سالهای اولیه قرن بیستم محسوب میشد و تمام جنبشهای هنری در آنجا شكل میگرفت. او در آن شهر با هنرمندانی مانند «آپولینر» و «لگر» همراه بود. شاگال در طول چهار سال اقامت خود در پاریس با سبكهای مختلف هنری آشنا شد و از هر كدام از آنها بهرهای گرفت. در آن سالها جنبش كوبیسم در حال رشد و همهگیر شدن بود.
هر چند شاگال در بعضی آثار خود تا حدودی به این سبك گرایش پیدا كرد اما هیچوقت به سمت و سویی پیش نرفت كه بتوان او را نقاشی كوبیست دانست. در دورههای بعدی كارهای خود نیز از نوآوریهای اكسپرسیونیستها و سوررئالیستها استفاده كرد اما همیشه آثاری خلق كرد كه آنها را نمیتوان در هیچ كدام از این جریانهای هنری طبقهبندی كرد. شاگال در پاریس هم همچنان از رویاهای كودكی و افسانهپردازیهای ذهنی خود كه همگی ریشه در زادگاهش داشتند برای خلق آثارش استفاده میكرد.
او بعد از چهار سال به زادگاه خود بازگشت و ازدواج كرد. با آغاز جنگ جهانی دوم و شروع انقلاب اكتبر سال 1917، این مرد نقاش نیز به جمع انقلابیون پیوست و نقش فعالی در جریان پیروزی انقلاب سرخها در روسیه داشت. به همین دلیل بعد از آن بهعنوان كمیسر امورهنری زادگاه خود، ویتبسك، انتخاب شد و مدیریت مدرسه هنر این شهر را نیز بر عهده گرفت. یكی از فعالیتهای او در آن دوران پایهگذاری موزه هنر مدرن در این شهر بلاروس بود. با این حال در سال 1920 از سمتهای دولتی خود كناره گرفت و به مسكو رفت. هر چند او به گروههای انقلابی نزدیك بود اما دولت حاكم كه بهدنبال «رئالیسم سوسیالیستی» بود، آثار او را چندان نمیپسندید و آنها را بیش از اندازه مدرن میدانست. شاگال بالاخره در سال 1923 كشور خود را ترك كرد و این بار همراه با خانواده خود به پاریس رفت. او در این دوران شروع به نوشتن خاطراتش كرد كه اكثرا در روزنامهها چاپ میشدند. در دوران اقامت در پاریس علاوه بر نقاشی، خلق اولین آثار گرافیكی خود را نیز آغاز كرد. به عرصه لیتوگرافی نیز وارد شد و در سالهای بعد با گستردهتر شدن فعالیتهایش بیش از هزار اثر لیتوگرافی خلق كرد. آثاری كه همان جذابیتهای نقاشیهای پر از رنگ و نقش او را میتوان در آنها نیز دید.
با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه به دست نیروهای نازی، شاگال یكبار دیگر مجبور به مهاجرت شد و اینبار بعد از پشت سر گذاشتن مرز كشورهای مختلف از داخل خاك آمریكا سردرآورد. در سال 1944 همسر شاگال بیمار شد و دو سال بعد درگذشت. این اتفاق تاثیر شدیدی بر روحیه او داشت. شاگال و همسرش به شدت به هم وابسته بودند و در بسیاری از تابلوهای این نقاش میتوان تصویر همسرش را دید كه همراه با او یا به تنهایی در گوشهای از تابلو ایستاده است.شاگال پس از مرگ همسرش به اروپا بازگشت و از سال 1949 به منطقهای در جنوب فرانسه رفت. او در طول سالهای بعدی، فعالیتهای خود را فقط به نقاشی محدود نكرد. این هنرمند همیشه معتقد بود باید با ماده و ابزاری كار كرد كه هنرمند را به سمت خودش بكشد. به همین دلیل او محدودیتی در كارش قائل نبود و از مجسمه و نقاشی گرفته تا دیوارنگاره و پنجرههای شیشهای، دست به آفریدن هر نوع اثری میزد كه میل به خلق آن داشت. كلیسایی در انگلستان وجود دارد كه مجموعه كاملی از پنجرههای ساخته شده توسط این هنرمند در آن نصب شده است. در مقر سازمان ملل نیز یكی از این آثار شیشهای او قرار دارد.در نقاشیها و آثار چاپی این هنرمند عناصری دیده میشوند كه تكرار آنها را میتوان در بیشتر این آثار دید. هر یك از این عناصر نمادی از یكی از تفكرات این هنرمند نقاش است. برای مثال گاو در نقاشیهای او بهعنوان نمادی از «بهترین شكل زندگی» شناخته میشود؛ درخت نماد دیگری از زندگی است؛ نوازنده ویلن، یكی دیگر از نمادهایی است كه در تعداد زیادی از آثار این هنرمند به چشم میخورد. نوازنده ویلن در زادگاه او نقشی محوری داشت و در لحظات حساس زندگی هر فرد(تولد، ازدواج و مرگ) حضور پیدا میكرد تا هم پیامآور شادی باشد و هم اندوه.ساعت شماطهدار یكی دیگر از این نمادهاست كه آن را در آثار شاگال هم نماد زمان میدانند و هم زندگی متواضعانه. پنجره، نمادی از میل به آزادی و رهایی است كه گاهی اوقات شاگال از تصویر كردن یك اسب برای نشان دادن این میل استفاده میكرد. یكی از نكات جالب توجه در آثار این هنرمند، نشان دادن به صلیب كشیدن حضرت عیسی(ع) است كه معمولا در آثارهنرمندان یهودی به چشم نمیخورد. گروهی معتقدند شاگال در آثار خود از این تصویر استفاده میكرد تا پاسخی به جریانهای فاشیستی در سالهای پایانی دهه 1930 در اروپا داده باشد. او به غیر از استفاده از این تصاویر كار تصویرگری برای كتاب مقدس را نیز انجام داده است.شاگال پس از روبهرو شدن با دو جنگ جهانی، حضور در دوران شكلگیری تاثیرگذارترین جنبشهای هنری قرن بیستم، سفر به آمریكا و زندگی در پایتخت هنری امروز جهان و خلق هزاران اثر ماندگار در روز 28 مارس سال 1985 و در سن 97 سالگی درگذشت